این آقای مرادی چرا همش بغل رضاست ؟ فکر کنم امضا میخواسته ! شایدم میخواسته کمک کنه پیشنهاد تفکیک جنسیتی که رضا گفته بهتر انجام بشه

مرسیییییی بسیااار زیبا هستن تو عکسای دختر عمو ی من که فقط کلیپس گلی معلومه

سلام به همه طرفدارای اقای گلزار…من دختر عموی اتوسا هستم
گفتم بیام هر چی دیدم رو تعریف کنم این از اخلاقامه که مو به مو باید توضیح بدم:
من از طرفدارای دو اتیشه هانیه توسلی ام دیروز تو وب هوادارا با خبر شدیم امروز برای بار دوم گلریزان فیلم خوبه دهلیز هستش از اونجایی که هنرمند محبوب ما تو تمام مراسمات فیلمش حضور داشت از جمله گلریزان دفعه اول این بار هم به نمایندگی از همه بچه های وبلاگمون برای دیدنشون رفتم ولی تا حالا سینما ازادی رو به این شلوغی ندیده بودم علی کریمی که به تنهایی ملتی رو دور خودش جمع کرده بود و بنیامین سمت دیگه سینما البته به شلوغی علی کریمی نبود خلاصه یه مقدار با دخترداییم دنبال هانیه توسلی گشتیم که نبود تو همین شلوغ پلوغی دیدم چندتا خبرنگار و عکاس دارن میدوئن سمت پارکینگ از یه نفر شنیدم که رضا عطاران اومده ما هم رفتیم سمت پارکینگ اما دور تر از ماشین شاسی بلند مشکی وایستادیم تقریبا اون موقع که ما فهمیدیم جز چندتا خبرنگار 3.4 نفر مردم عادی کسی اونجا نبود ولی کسی که تو ماشین بود نزدیک نیم ساعت از ماشین بیرون نمیومد ما هم مثل لپ لپ شروع کردیم حدس زدن که عطارانه..مهناز افشاره و…که دیدیم یه نفر پیدا شد با اولین فلاش دوربینی که به صورتشون خورد دیدم اقای گلزاره بلافاصله زنگ زدم به اتوسا بهش خبر دادم اونم شیک هنگ کرد یهو دیدم اقای گلزار با یه صدای نسبتا بلند گفت برید کنااااار به اتوسا گفتم شنیدی اونم انقدر هنگ بود که هیچی نمیفهمید خلاصه اقای گلزار تقریبا چندتا امضا میداد خیلی بهش فشار میومد یه داد دیگه میزد دوباره چند تا عکس یه داد دیگه
یه ذره که شلوغ شد دیگه زنونه مردونه کردن عکس و امضا گرفتنو ما هم داشتیم از پارکینگ سلانه سلانه میومدیم بیرون که دیدم اقای گلزار داره رد میشه دو سه نفر از پشت چنان نزدیکش شدن و بهش چسبیدن اونم در حال حرکت که اقای گلزار چندتا قدم با سرعت پرت شد جلو ایندفعه دیگه بلند تر بهشون تذکر داد(همشون خبرنگار بودن)با وجود اونا و فشار هایی که میوردن انگار که داشتن یه زندانی رو میبردن
ما هم پشت سرشون رفتیم که اتوسا دوباره زنگ زد گفت چی شد گفتم هیچی فک کنم از دست رفت اخه رفت وسط جمعیت دیگه نمیشه دیدش معلوم نیست چی به سر پسر مردم اومد اون وسط…خداروشکر از حالت هنگ درومده بودو خندید.
یه چند ثانیه گذشت دیدیم یکی داره با این بلندگو سبزی فروشی ها داد میزنه برید کنار…برید کنار دیگه از سلامتشون که مطمئن شدیم برگشتیم
وسلام…ببخشید طولانی شد